چرا در اسلام به ریاضت های صوفیه توصیه نشده است ؟

اگر رياضت‌هاي مورد ادعاي صوفيه راهبر بودند چرا در اسلام به آنها توصيه نشده است؟
پاسخ :
براي اينكه جواب اين سؤال روشن شود مطالب زير قابل طرح است:
1 . تعريف و معناي رياضت: رياضت از مادّه « روض» و به معناي رام و ذليل كردن اسب و يا هر حيوان ديگر مي‌باشد در المنجد متعلق رياضت كه عبارت از اسب يا حيوان باشد ذكر نشده است بلكه به مطلق تعليم راه رفتن و ذليل كردن و رام كردن معني شده است.[1]
به ادامه مطلب بروید
ادامه نوشته

آیا اهل بیت علیهم‌السلام نیز از همان اول محرم عزاداری می‌کردند؟ آیا دائم ذکر مصیبت می‌نمودند؟ آیا سن

عزاداری، آن هم برای اهل بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام، یک مراسم سنّتی نیست که زمان خاصی داشته باشد. بدیهی است که هر کس در هر زمان یاد محبوب از دست رفته نماید، محزون می‌گردد و اگر او شخصیتی بارز، انسانی والا مقام و خیرخواهی باشد و به ظلم کشته شده باشد، دل یاد کننده غمگین و چشمش گریان می‌شود، چه رسد به یاد اهل بیت علیهم‌السلام. پس امامان علیهم‌السلام هیچ گاه از این حزن دلشان آرام نگرفت و چشم‌شان خشک نگردید.

اما در عین حال، شعایر را با بزرگداشت آنها در سالگردها، مناسبت‌ها و موقف‌ها، حفظ و تقویت می‌نمودند و به ویژه بر زنده نگهداشتن نهضب عاشورا و پویایی خط امام حسین علیه‌السلام اصرار داشتند. لذا هر چند شرایط و خفقان دوران آنها اجازه نمی‌داد تا مثل ما راحت سرتاسر کشور را سیاه‌پوش کرده و عزاداری نمایند، اما اگر می‌توانستند مجلس عزا برپا می‌کردند و اگر نمی‌توانستند، حتی شده برای یک نفر هم که باشد، از همان اول محرم روضه‌خوانی می‌نمودند، ذکر مصیبت می‌کردند و یاد این ایّام را در اذهان زنده و پویا نگاه می‌داشتند – منتهی روضه‌ها و ذکر مصیبت‌های حکیمانه، بیدار کننده و جهت بخش.

از جمله این روضه‌خوانی‌ها که از ابتدای ماه محرم شروع می‌شد، روضه‌خوانی‌های حضرت امام رضا علیه‌السلام می‌باشد – اگر چه حتی فقط برای یک نفر:

به ادامه مطلب بروید

ادامه نوشته

شبهه اعتقادی

یاران امام زمان (عج) چند دسته هستند. حال آیا امکان دارد فرد گناه‌کاری مثل من که ایشان را دوست دارد نیز سرباز حضرت شود؟

بندگان خداوند رحمان و رحیم، اغلب کم و بیش گناه‌کارند و گناهان آنان نیز یا قصور است و یا تقصیر. لذا اگر هر کدام از ما به خود بنگریم و توجه کنیم، متوجه می‌شویم که حتی گناهان بسیاری را عالماً و عامداً مرتکب شده و می‌شویم.

اما، حق تعالی همه‌ی این بندگان را دوست دارد و اگر دوست نمی‌داشت، اصلاً خلق نمی‌کرد و آنها را انسان – که بالقوه اشرف است – قرار نمی‌داد. لذا به رسول اعظمش صلوات الله علیه و آله فرمود تا به تمامی بندگان گناه‌کارش، کسانی که در حق خودشان ظلم و اسراف کرده‌اند، یعنی حتی در معصیت نیز زیاده‌روی کرده‌اند بگوید:

«قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» (الزّمر، 53)

ترجمه: بگو: اى بندگان من- كه بر خويشتن زياده ‏روى روا داشته ‏ايد- از رحمت خدا نوميد مشويد؛ در حقيقت، خدا همه گناهان را مى‏آمرزد، كه او خود آمرزنده مهربان است.

خوب است که در آیه مبارکه‌ی مذکور، ابتدا به لفظ «عِبَادِی – بندگان من» که بسیار مهربانانه است توجه شود و سپس به « يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا – همه گناهان را می‌بخشد».

پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله نیز مظهر اتمّ اسمای الهی است و فرستاده‌ی همان ربّ و به سوی بندگان اوست، لذا او نیز همین عشق و محبت را به همه بندگان و از جمله گناهکاران دارد، لذا فرمود:

«وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ» (الأنبیاء، 107)

ترجمه: و تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم.

امام علیه‌السلام نیز انسان کامل، خلیفة الله، حجة الله، مظهر اتمّ اسمای الهی و منصوب همان خدای رحمان و رحیم و جانشین همان رسول رحمة للعالمین هستند، لذا در زیارات می‌خوانیم: «السلام علیک یا امام الرحمة».

پس، ایشان همه‌ی بندگان خدا، به ویژه مسلمین و بالاخص شیعیان و یاران خود را بسیار دوست دارند و به صورت دائم و مستمر مورد تفقد و مرحمت قرار می‌دهند، هر چند که بسیار گناه‌کار باشند. چنان چه خود ایشان می‌فرمایند:

«إِنّا غَيْرُ مُهْمِلينَ لِمُراعاتِكُمْ، وَ لا ناسينَ لِذِكْرِكُمْ، وَ لَوْ لا ذلِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اللاَّواهُ، وَ اصْطَلَمَكُمُ الاَعْداءُ. فَاتَّقُوا اللّهَ جَلَّ جَلالُهُ وَ ظاهِرُونا».

ترجمه: ما در رعايت حال شما كوتاهى نمی‌كنيم و ياد شما را از خاطر نبرده‌ايم‌، كه اگر جز اين بود گرفتارى‌ها به شما روى می‌آورد و دشمنان، شما را ريشه كن می‌كردند. از خدا بترسيد و ما را پشتيبانى كنيد.

پس، هیچ جایی برای ناامیدی از رحمت واسعه‌ی و نزدیک شدن به امام الرحمة و یاری و سربازی ایشان وجود ندارد، هر چند که فهمیده و نفهمیده، گناهان بسیاری مرتکب شده‌ایم. توبه را برای همین مرحمت نموده‌اند که با اولین خطا، ناامیدی انسان را هلاک ننماید.

نکته:

منتهی باید دقت نمود که یاری و سربازی امام زمان علیه‌السلام، خیال و یا تصوری (مثل یک فیلم) برای آینده‌های بسیار دور نیست، بلکه واقعیتی است که هر لحظه باید انجام پذیرد و تداوم داشته باشد.

این چنین نیست که ما گمان کنیم، ظهور ناگهان مثل صاعقه می‌رسد و یک عده‌ای از مؤمنین به صورت منطقی و یک عده‌ای نیز شانسی سرباز ایشان می‌شوند. کسی که یاری و سربازی در زمان ظهور را طالب است، در زمان غیبت نیز خدمت می‌کند.

یکی از اصحاب به امام صادق علیه‌السلام عرض نمود: بسیار دوست داشتم بدانم اگر زمان ظهور بودم، چگونه بودم؟ یعنی مواضع‌ام نسبت به آن امام چگونه بود؟ امام علیه‌السلام فرمودند: «همان‌گونه که الآن هستی، خواهی بود». یعنی الآن هم خدا، پیامبر اکرم (ص)، قرآن، اسلام، قیامت و ... همه هست و در مقابل امام زمانت ایستاده‌ای، خُب هرگونه که الآن هستی، آن موقع نیز خواهی بود.

از این رو، باید از هم اکنون خود را سرباز بدانیم و با شناخت، علم، خودسازی، عمل صالح و جهاد [هر گونه تلاشی که در جهت حفظ اسلام و مسلمین در مقابل دشمنان باشد]، سرباز وی باشیم، و البته هر موقع که مرتکب گناه شدیم، سریعاً برگردیم. خدا پذیراست، پس امام و خلیفه‌ی او نیز پذیراست و مشتاق بازگشت ماست.


شبهه اعتقادی

دلم برای خودم تنگ شده است، قبل از ازدواج ایمانم قوی‌تر بود، الان حتی نمازم یک در میان شده است، نیاز به تقویت معنوی دارم.

 

اتفاقاً این «دلتنگی برای خود» بسیار خوب است و حاکی از آن است که نه تنها هنوز «نفس لوّامه» خاموش نگردیده و نمُرده است، بلکه هم چنان بیدار و فعال است.

الف - به غیر از انسان ‎های کامل که دارای «نفس مطمئنّه» نیز می‌باشند، نوع بشر دارای نوع نفس است که عبارتند از «نفس امّاره» که امر به حیوانیت و بدی می‌کند و نیز «نفس لوّامه»، که نفس سرزنش‌گر است و بدی را نمی‌پذیرد، همان که آن را «وجدان» نیز می‌نامند.

این نفس (یا وجدان) به هیچ وجه زیر بار توجیهات نمی‌رود، محکمه‌ای درونی است که به محض خطا، محکوم و سرزنش می‌کند و به همین دلیل به انسان حالت پشیمانی دست می‌دهد.

این نفس لوّامه، خطا نمی‌کند، مرعوب نمی‌شود، فریب نمی‌خورد، اما با بی‌توجهی‌ها کم سو شده و کم‌کم خاموش گردیده و می‌میرد. پس تا وقتی انسان از عملکرد ناصحیح خود ناراحت و پشیمان می‌شود، باید خوشحال و شاکر باشد که هنوز «نفس لوّامه»اش خاموش نشده و نمُرده است.

ب – بدیهی است که انسان با «معبود و محبوب»‌اش تعریف می‌گردد، اگر إله، معبود و محبوبش «الله جلّ جلاله» بود و هدفش قرب، لقاء و وصال آن محبوب بود، می‌شود «انسان»، اما اگر او را فراموش کرد و به غیر او دل بست و دیگری را شریک و هدف قرار داد، خودش را هم فراموش می‌کند. کسی که تمام هدفش پول و اقتصاد است، خودش نیز ابزار تولید یا ماشین پول می‌شود، کسی که تمام هدفش سلطه، شهوت قدرت و شهوت جنسی است، یک حیوان تمام عیار می‌شود ... و در واقع حقیقت خود را فراموش می‌کند. لذا فرمود:

«وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ» (الحشر، 19)

ترجمه: و چون كسانى مباشيد كه خدا را فراموش كردند و او [نيز] آنان را دچار خودفراموشى كرد آنان همان نافرمانانند. (فاسق یعنی کسی که از پوسته‌ی حقیقی و مسیر و مجرای خود که بندگی است خارج شد، لذا نافرمانی می‌کند).

این همان معناست که در اصطلاحات غربی از آن به «الیناسیون» و الینه شدن (خودفراموشی – خود دگر بینی) نیز یاد می‌شود.

پس کم شدن یاد و یا کلاً فراموش نمودن خدا [که یادش بیشتر در نماز محقق می‌شود و تجلی می‌یابد و به همین دلیل به حضرت موسی (ع) در کوه طور فرمود «اقم الصلوة لذکری – برای یاد من اقامه نماز کن»]، سبب خود فراموشی و غفلت از خود می‌گردد و اگر نفس لوّامه هنوز زنده و بیدار باشد، انسان دلش برای خود حقیقی‌اش تنگ می‌شود، به ویژه اگر قبلاً آن را دیده و تجربه کرده باشد.

ج – معنویت چیزی جز همان معرفت و یاد خداوند متعال که موجب توجه به آخرت و رعایت اوامر و نواهی او می‌گردد نیست. همان که از آن به ایمان و تقوا یاد می‌کنیم. پس هر چه این توجه بیشتر و عمیق‌تر باشد، معنویت نیز تشدید می‌گردد.

د – کم شدن ایمان یا توجه، به ازدواج یا اشتغال ربطی ندارد، مضافاً بر این که ازدواج سبب تحکیم بیشتر ایمان و تضمین از لغزش‌های بسیاری می‌گردد، بلکه ایمان از ابتدا آن گونه که باید به قلب رسوخ نکرده و متزلزل است؛ لذا با پیش‌آمدها یا گرفتاری‌ها و یا مشغله‌های متفاوت که از آنها به «امتحان» نیز یاد می‌شود، این ضعف و تزلزل پنهانی را آشکار می‌شود.

جبران این کاستی‌ها نیز راه حل دارد. به عنوان مثال انسان به خود عادت دهد که به هر قیمتی شده و در هر کجا که هست و با هر شرایطی که وجود دارد، نمازش را اول وقت بخواند و نگذارد که شیطان او را بفریبد که حالا وقت هست، حالا این کار واجب‌تر است، حالا که حضور قلب نیست و ... – دوم آن که انسان باید به فرموده‌ی اهل بیت علیهم‌السلام، همان طور که برای تأمین معاش، حضور با خانواده، تفریح و لذات حلال وقتی می‌گذارد، برای راز و نیاز با معبودش نیز اوقاتی را در طی شبانه روز تعیین کرده و تخصیص دهد. مثلاً بگوید برای هر نماز اول وقتی ده دقیقه و در نهایت نیز می‌خواهم نیم ساعت در صبح یا شب با خدای خودم خلوت کنم. قرآن بخوانم، نماز بخوانم، دعا بخوانم، حرف بزنم، راز و نیاز کنم، مشکلات مادی و معنوی‌ام را بگویم ... و در این فاصله چند بار سجده کند، آن وقت می‌بینید که این ارتباط برایش چه معنویتی می‌آورد. حتی اگر یک بار انجام شود، چه رسد به این که تداوم یابد.


x-shobhhe.com