بینش و نیایش های واله ابراهیمی(6)

تذکر و تنبُّه!!!!؟؟؟

نوعی باور و نیت در وجودمان هستش به معنی من تا مرگ فاصله خیلی زیادی دارم؛توجیهش هم برا خودمون زندگی و عمر افرادی است که بیشتر زندگی کرده اند؛لذا فکر میکنیم که همه یا لااقل خودم بیشتر عمر خواهم کرد و با اینکه گاهی خدا با مرگ جوانان میخواهد که به هوش بیایم ولی باز توجیه میکنیم که این همه جوان هستش و من نخواهم مرد.

این باوره هستش که انسان را از یاد خدا غافل و بسوی گناهان میکشاند چون توجیه میکنیم که عمر زیادی خواهم داشت و بنابراین میتوانم تا یک سنی مثلا ۴۰ سالگی هر کاری و گناهی خواستم بکنم و بعدش توبه میکنم....اکثر ما انسانها با همین رویه پیش میرویم در حالیکه ای دل غافل منی که ۴۰ سال یک گناهی را انجام میدم دیگه اون گناه در من ریشه می دواند و بعد این همه سال دل کندن ازش سخت و اصلا محال میشه و چه بسا تا اون سنی که مدنظره بخواهیم برسیم یکباره مرگ میاد سراغمون و ای دل غافل که بر باد می رویم.....

بنابراین اینکه گفته اند دایم در ذکر و یاد خدا باشیم برای همین استعداد غفلتی که در ما هست می باشد تا همیشه به یادش باشیم و آگاه باشیم که عمر به سر خواهد آمد و پیر و جوان هم نمیشناسد.....

پس ای برادر و خواهر گلم فریب شیطان را نخور و گول وعده های او را مخور که سرانجام همه ما مرگ است...پس چه بهتر که به فکر توشه ای برای آخرتمون باشیم...

اللهم عجل لولیک الفرج

والسلام.

...و بخوان به نوای امَّن یُجیب، سرود آمدنت را

 

آمدنت تمام غنچه های ناشکفته ی عالم را شکوفا میکند.
گل نرجس!
بیا که نرگسهای عالم، چشم به راه آمدنت هستند.
بیا که چون ترنّم ابرهای نوبهار، وصف تو،

دلهای گداخته را غرقه در خنکای اشتیاق کرده است.

گویی شمیمی است از بهشت.
جوان های بر لبان باد صبا رسته است که هنوز غنچه نکرده،

 طراوت گلبرگ هایش را استشمام میکنم.
میدانی چرا گلها و ریحانه ای پهن دشتِ انتظار،

رجوع به ادامه مطلب

ادامه نوشته

پر شکوفه کن مرا ...

 

سلام مولای مهربان من ..

میدانستی تمام ثانیه های حضورم در هستی با حضورت در هستی

- گره - خورده .. آنچنان با منی که گاهی خودم را هم فراموش می کنم ..

به ادامه مطلب بروید

ادامه نوشته

به فداي نخ آن شال سياهت...

عصريك جمعه دلگير،دلم گفت بگويم بنويسم

كه چراعشق به انسان نرسيده است؟

چرا آب به گلدان نرسيده است؟

چرالحظه باران نرسيده است؟

...وهركسي كه در اين خشكي دوران به لبش جان نرسيده است،

به ايمان نرسيده است.

وغم عشق به پايان نرسيده است.


به ادامه مطلب بروید

ادامه نوشته

کی در سرای چشمم، قصد ظهور داری؟


کی در سرای چشمم، قصد ظهور داری؟ 

 

سلام.

سلام ای غایب بی نشان !

ای بهانه ی تمام گریه هایم ! ای آقای ندیده ام!

امشب دلم دوباره بیقراری می کند,

ستاره می شمارد و سراغت را از ماه می گیرد,

 اما گل های باغچه که بیقراری دلم را می بینند

 به جای ماه جواب می دهند:

« ما عمریست هر بهار به امید آمدنش خود آرایی و

عطر افشانی می کنیم

ولی با آمدن پاییز عمر ما به سر می آید و او نمی آید.»

به ادامه مطلب بروید

ادامه نوشته

رابطه خود را با خدا اصلاح کنیم...خدا مهربان است اما با کسی خویشاوندی ندارد


کسی میدونه فوتبال اسپانیا با ایتالیا چند چند شد؟مربی پیروزی آخر کی شد؟
میگن بنزین قراره گرون بشه شما هم شنیدی؟

فیلم اخراجی ها 4 اومد ه شما نمیری ببینی؟

پسر یه بازی جدید اومده در حد تیم ملی
...
دیروز رفتیم شهر بازی انقدر خوش گذشت
..
راااااستی از امام زمان چه خبر....؟

به ادامه مطلب بروید

ادامه نوشته

بینش ونیایش های واله ابراهیمی(5 )

خدایا

                خیلی غریبی در میان بندگانت که همه چیزشان از توست

خدایا دیگه ما انسانها در خسران ترین مرحله زندگی خودمان هستیم وخودمان را به نفهمی زده ایم.

وقتی که تو این کشور اسلامی وشیعه نشین قدم می زنیم <اسلامی وشیعه نشین<

انواع فسق وفجورات را می بینیم:از حرام خوری وشرک گرفته تا روسپیگری وخودفروشی.

با این همه باز ادعا داریم که یا مهدی کجایی به فریاد برس.

فقط از خدا در مواقع گرفتاری وبیچارگی یاد می کنیم.آیا تا حال به خودت فکر کرده ای که چرا مال حرام به خانه میاری.به خدا شرک میکنی۰خودت را و وجودت رابه ذره ای مال بی ارزش دنیا می فروشی.آیا فکر کرده ای؟

همیشه باید خدا عذاب بفرسته تا شاید به هوش آییم.

بارها وبارها تاکید بر معرفت وتزکیه نفس برای همین مواقع است که بتوانی ظرفیت وجودیت را افزایش دهی.

وقتی که من مسلمان وقتی یک دختری را می بینم که از نوک پا تا فرق سر آرایش غلیظ کرده وخودش را ریخته بیرون ونه از عفت وپاکدامنی خبری است ونه از کرامت وجودی.وقتی با یک نگاه او مات ومبهوت می شوم واز راه به در.برای این است که من وظیفه ودستورات خدا را زیر پا گذاشته ام واز مسیر عبودیت خارج شده ام.

ای کاش وقتی انسانها گناه میکردند لکه ننگ ان گناه بر پیشانی شان نقش می بست تا میدانستند که در چه بی راهه ای هستند.

تنها راهی که می تونه ما را در این عصر به اصطلاح عصر حاکمیت شیطان برزمین ازتمامی گناهان مصون بدارد  معرفت  وتز کیه نفس است.اگه توانستیم این ظرفیت رادر وجود خود شکوفا کنیم به مقام بندگی وعبودیت نایل خواهیم شد.

تکیه کلام همه ی استادهای اخلاق در یک کلمه نهفته است که توصیه میکنم جدی بگیرید وعمل کنید

                                               ترک گناه

دل نوشته های واله ابراهیمی(4)

تو از دلم باخبری

اگر گناه کردم ،

اگر سر به نافرمانی نهادم،

اگر درونم را به زشتی آلودم و برون را آراسته گردانیدم..

اما همیشه و همواره چراغ مهرت در دلم روشن بوده و هست

همیشه عشقت در دلم موج افکنده و به ساحل دلم نشسته

و اگر برخلاف میلت رفتار کردم

از غفلت ونادانیم بوده...

اینک دستم را بگیر

می دانی که تو را می خواهم

                     می دانی که پناه گاهم تویی...

                                                  پس دستم را بگیر و یاریم کن...

  

 

بینش ها ودل نوشته های واله ابراهیمی(3)

همش میخواهیم انسان خوبی باشیم،به مقامات برسیم،صاحب کشف وشهود باشیم واز این حرفها.

در حالی که هم دردوهم دواء را می دانیم وخودمان را به ندانم ها زدیم.همش می خواهیم بشنویم،اما باشنیدن که انسان به جایی نمی رسد،عمل عمل.

به بزرگان وعلما واهل اخلاق میگوییم آقا نصیحت کنید،دستورالعمل بدهید واز اینها،در حالی که اگه به دانسته ها ومعلومات خود عمل می کردیم،دروازه سعادت را درواقع به روی خود باز کرده بودیم.

تنها چیزی که همه علما توصیه می کننددریک کلمه خیلی کوچک نهفته است آن اینست:ترک گناه،اما کوعمل کننده، با گوش دادن وشنیدن این نصیحت ها که انسان به جایی نمی رسد.

شاید فکرکنیم که ترک گناه خیلی آسان است،اما این کلمه چه بسا انسانها را به کفر وشرک کشیده است.

اما ما انسانها آنقدر ضعیف النفس شده ایم که لذتهای آنی این دنیا را به لذت های اخروی وجاودانی آخرت فروخته ایم.آن قدر گناه کرده ایم،آنقدر در زمین فساد وخون ریزی کرده ایم که زندگیمان از زندگی حیوانات پست تر شده است.

زندگیمان شده زندگی حیوانی،همش لذت وشهوت وبه هیچ چیز دیگر نمی اندیشیم.

وبا این همه ادعا مسلمان بودن وشیعه ومحبت اهل بیت را داریم.مگه ممکنه فردی کسی را دوست داشته باشه، اما به سخنانش وبه دستوراتش عمل نکند.جای شگفت است.

فقط می خواهیم معجزه ای،وحی ای،غیبی بیاد وبگه این درسته،اون غلطه.در حالی که خداوندلطفش را به بندگانش کامل کرده وماها یادمان رفته است.

حالا هم ازخدا می خواهیم که ظهورآخرین منجی اش را شتاب بخشد.مگه با این همه فساد وگناهکاری مگه در زمین جای پاکی وجود داردکه امام زمان(عج)بخواهد بیاید،اگه هم اومدمثل بقیه پیامبران وامامان اورا خواهیم کشت.

با گفتن ودعا کردن کار به جایی بند نمی آید،باید درکنار اینها عمل کنیم وترک کنیم:عمل به واحبات وترک محرمات.

همه ی سعادت وخوشبختی بشر دراین دوکلمه است،اگه توانستیم اینها را درزندگی خودپیاده کنیم،یقینا رستگار خواهیم بود.


نیایش های واله ابراهیمی(2)

خدایا تویی بخشنده مهربان.تویی آمرزنده گناهان.تویی فریاد رس بی کسان.تویی مایه آرامش ما.

خدایا در این زمانه غفلت بی کس وتنهایم وتنها تو هستی که می توانی منو یاری دهی وکمکم کنی.تویی که میتونی من را از وحشت زمانه وبی کسی های آن در امان بداری.تویی که میتوانی ما را از غوطه ور شدن در گرداب گناهان مصون بداری.

خداوندا به همه ماها بصیرت وآگاهی عطا کن تا بتوانیم با دیدی باز و عقل نگر در صراط مستقیم قدم برداریم.

بینش ودل نوشته های واله ابراهیمی(1)


به عشق گفتند:با این همه شتاب وسراسیمگی به کجا

توکه دردلها مسکن داری داری وهمه را محسورخود کرده ای

گفت:سوی یارومعشوق که هرچه هست دراوست

اوست زینت بخش دلها وگشاینده کارها ومحسورکننده دلها

گرچه من فریبنده ودل رباینده ام

لیکن ازلطف حق رسیده به من

گرخواهی نشوی شرمسارو نومید

زین باید دل سپری به معشوق

وای برحال ما انسانها که عشق با اون همه عظمت وبزرگی وجودش را به ذات باری تعالی پیوند می زندوهستی اش را از او میداند.اما ما انسانها  چه؟ماها که حتی لحظه ای حاضرنیستیم غرورشیطانی خود رابشکنیم وبجای توجه به پناهگاهای شیطانی دلهایمان را متوجه خدا کنیم چی؟

آیا وقت آن نرسیده که به خویشتن بیایم وهدف خود را باز یابیم.ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون.

اما وقتی خوب فکر میکنیم انگار می بینیم که نه بابا علاوه بر اینکه به این دستورات گوش نمی دهیم بلکه حتی لحظه ای حاضر نیستیم لااقل حرمتش را نگه داریم.۱۱۲۴معصوم بر سراین آرمان وهدف متعالی مظلومانه بشهادت رسیدنداما بازهم فایده نداشت.حتی آخرین فرستاده اش را درپس ابرها مخفی نگه داشتیم که مبادا بیاید وباز هم نصیحت بکند وبگد این را بکن واون را بکن.

حالا وقتی هم انواع مشکلات وسختی ها بر سر ماها نارل می شود میگیم همش عذاب است وخدا ما را دوست ندارد واز این حرفها.وبجای اینکه خودمان را مقصر بدانیم بهانه تراشی می کنیم آنقدر ادامه خواهیم داد که با دستان خود خویشتن را نابود خواهیم خواست.

درحالی که همه می خواهندخدا همه خواسته های آنان را برآورده کند.میگیم آخه جان برادرمگه تو واسه خدایت واسه کسی که جانت در دستای اوست چکار کردی که اونم واست بکند.البته با این همه خلاف جهت باز هم خدا لطف می کند.

خدا میگه اگه تو یک قدم برای من برداری من ده قدم واست بر می دارم واگه آهسته پیش من آیی من دوان دوان  می آیم.آقا جان خوب دیگه از این بهتر چی میخوای.

اما آنقدر گناه کرده ایم وانواع فسق وفجورات را انجام داده ایم که دربازگشت را به روی خود بسته ایم وبا این همه امر بازهم رویمان می شود که بگوییم ما شیعه هستیم وخدا پرست.

عجب موجودی هستی ای انسان

درد دل با آقا

آقاجان باشرمندگی تمام سلام آقاجان من همون بیمارم که توشفام دادی آقا جون میدونم بعدشم آدم نشدم حرمت نگه نداشتم بخدا روسیاهم بخداپشیمانم.یاامام زمان دوروز صبح واسه نماز بیدار نشدم امروز دیگه روم نمیشد بلند شم باز چه گندی زدم .آقا جان باز به سرم زده برم کمکم کن یه چیزی ته دلم میگه داری میای نرو.آقا جون روم نمیشه از خونه ام بیام بیرون بیا به داد تمام عاشقان خطاکارت برس فقط مولامون میتونه از این منجلاب نجا تمون بده.اگه نمیخوای بیا از خدا بخواه منو ببره که نمیتونم تحملش کنم.آقا جان بازشرمنده با تمام پررویی باز اومدم من که جز توکسی نداشتم.