شعری از علی اکبر حائری درباره امام زمان حضرت مهدی عج

کنار پنجره ی انتظار بنشینم
که شاید از تو خبر آید و رخت بینم

من از تمامی گل های باغ سبز دلم
همیشه یک سبد از نرگس تو می چینم

اگر سوال بپرسند ز مذهبم گویم
که عشق مهدی صاحب زمان بود دینم

چه سرّی است چه رازی است بین دل ها که
غروب جمعه ی هر هفته سرد و غمگینم

به جز تو با چه کسی درد دل کنم گویم
که از خطا و گناهان چقدر سنگینم

بیا که بی تو شب غصه ها سحر نشود
بیا که آمدن توست رمز تسکینم

***

میان هر تپش قلبم این نماهنگ است
بیا که زندگی بی حضور تو ننگ است